کد مطلب:35496 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:168

اسباب تقرب به خدا: ایمان به خدا و پیامبر و جهاد











«افضل ما توسل به المتوسلون...»

محكمترین دست آویز، ایمان به خدا و پیامبر و جهاد در راه خداست.


همه چیز دنیا بود بی تمیز
بجز زندگانی كه باشد عزیز


كسل می كند بهترین لقمه ها
چو هر روز از آن لقمه سازی غذا


شوی خسته از بهترین جامه ها
به چشمت شود پرنیان بی بها


وگر تیره بختی بود خسته حال
به سختی گرفتار رنج و ملال


محال است كاو سیر از جان شود
وگر چند از رنج بی جان شود


چنان زندگانی بود دلنشین
كه باشد دل و جان به مهرش قرین


چنان زندگانی بود ارجمند
كه با دانش و دین شود دلپسند


بود دانشی، خود به حكمت قرین
به دقت كند زندگی بازبین


بود زنده آن كس كه دل زنده است
روانش چو خورشید تابنده است


چنان زنده خود كور بینا كند
همی گوش كر گشته را وا كند


به دانش كند روح سیر از زلال
هم از بی نیازی رسد بر كمال


كسی كاو شد از زندگانی كسل
چو عفریت داند فرشته به دل


چو آلوده شد با صفات بشر
بهشتی همان روح رنگینه پر


چو آلوده گردد به كردار بد
ز بد بینی و حرص و كین و حسد


در این حال اهریمن بدسگال
بشر را كشاند به راه زوال


ز پیروزی خود زند نیشخند
بر انسان مایوس خاطر نژند


بگیرید پند از كتاب مجید
به تهذیب اخلاق كوشش كنید


به یكتایی حق نمایی یقین
به تصدیق پیغمبران همچنین


پی حفظ ناموس دین مبین
میندیش از قله ی آتشین

[صفحه 126]

ز امواج دریا مشو بیمناك
به دل راه هرگز مده ترس و باك


در اسلام خود باش ثابت قدم
تو بشمار معنای دین، محترم


نماز است بر حق پرستی گواه
بپادار و پرهیز كن از گناه


شود پاك داراییت با زكات
بپرداز كان هست از واجبات


بود روز واجب به ماه صیام
كه از نفس و شهوت بگیری لجام


كی ادراك بهتر ز حیوان بود؟
اگر فی المثل نام انسان بود


به حج چون كه بر كعبه دادی طواف
ببینی تو روح نبی بی خلاف


بزرگست پیغمبر نیك خو
ببینی در آن جمع آشفته مو


ز خویشان خود دستگیری نما
كه این رشته باید بماند بجا


تصدق بده آشكار و نهان
كه گردد گناهان سبك زان میان


به پیری نگردی دگر خوار و زار
كنی دور بدبختی از روزگار


نكوكار چون روی كردی به راه
به ذلت نیفتی تو در پرتگاه


همیشه به یاد خداوند باش
بدین شیوه پیوسته خرسند باش


چو پیوسته بودی به یاد خدا
كجا می روی سوی كار خطا!


بخوانید قرآن به آهستگی
كه حكمت در آنست و شایستگی


ببینید در آن، جهانی فراخ
نیفتی به بیهوده در دیولاخ


ز پیغمبر خویش در پیروی
سزاوار باشد كه می نغنوی


كه او داده خود دادمردی بجا
چنین كرده حق، رسالت ادا


ز قرآن بخوانید افسانه ها
كه پند است و عبرت برای شما


چو خود، كام ز افسانه شیرین كنی
دل و جان بدو عاقبت بین كنی


ندانسته هرگز مرو سوی كار
كه نادان چنین رفت و شد شرمسار


مرا و شما را ز كژی خدای
نگهدار گردد به هر دو سرای

[صفحه 127]


صفحه 126، 127.